Hadi Pakzad - Spring
00
Copied!
بهار من سكوت بنفشههای زرد
گرفته بوی حسرت بهار من چه سرد
به چشم من چه تنگ دنيا بدون چشم هات
از خون من می جوشه هنوز همه نفس هات
تو مست بوی بارون آروم و دل شكسته
به روح من پس از تو غبار شب نشسته
هوس دوباره زخمی به پيكرم كشيده
جنون و بی قراری نفس ازم بريده
من ناگزير و خاموش از پا نشسته بر خاك
قفس به خود تنيده از كينههای ناپاك
بيگانه گل شكفتی از خاك سرب و آهن
از اين دنيا نبودی بهار رفته من
گرفته بوی حسرت بهار من چه سرد
به چشم من چه تنگ دنيا بدون چشم هات
از خون من می جوشه هنوز همه نفس هات
تو مست بوی بارون آروم و دل شكسته
به روح من پس از تو غبار شب نشسته
هوس دوباره زخمی به پيكرم كشيده
جنون و بی قراری نفس ازم بريده
من ناگزير و خاموش از پا نشسته بر خاك
قفس به خود تنيده از كينههای ناپاك
بيگانه گل شكفتی از خاك سرب و آهن
از اين دنيا نبودی بهار رفته من