Maqbul - Qazaye Rooh

میکنم برا بیت سفره دلمو باز
خالی میشه شکمو با
حرفای توش میکنه پر
امیدوارم نداشته باشه کمو کاست
کاسه چه کنم فقط از چکو نم چشمم
مملو شده ای کاش تشنش
نشه ننوشه یه جرعه ام ازش
نشوره ببره همه بیتای دلچسب
صیقل میده دو بیت خوش ذهنو
ز نو می‌سازتت اگه گشنه شد
بشنو خوراکی که ببره مغزت حالشو
واسه خودت یکم ارزش قائل شو
به خورد گوشت هرچیزیو نده
اگه دل درد گرفت بده غسل بعدش
معدشو با بزاق دو خط شعر که
رد چرکو کنه بالکل منحلش

یه اثر هم باید اثربخش باشه
هم بده توی اسرع وقت کاهش
فشارای جسمیو روحیو
وگرنه بگیر از سر تا پاشو گل
یه اثر اگه هم اثر بخش باشه
هم بده توی اسرع وقت کاهش
فشارای زندگیو
باید با زر کردش آغشته
چند ساله غذای روحم شده رپ
پر میکشه بره بالا با هر یه مصراع
به خودم میکنم گوشزد پشت هم
پر ز حرف باش اما پرز بکن
از ابیات تا عصاره شه
استاد کارت شو شماره یک
عاشقش باش باشه ولی
اگه نگیره چی؟ خلاصه که
عشق علم انگیزه سه چیزه اصلیه که
یکیشم نباشه نمیزاره هنرمند دیده شه
میکشه عذاب از آب بکشه
یه اثری بیرون حتی مکارم بگه
حلالت باشه اما
نداره یکی از ارکان که
بنده ذکر کردم چندی پیش
ولی میشه پیله بلخره پروانه

یه اثر هم باید اثربخش باشه
هم بده توی اسرع وقت کاهش
فشارای جسمیو روحیو
وگرنه بگیر از سر تا پاشو گل
یه اثر اگه هم اثر بخش باشه
هم بده توی اسرع وقت کاهش
فشارای زندگیو
باید با زر کردش آغشته