Maqbul - Maman

خداروشکر که سایه امنت
هنوز رو سرمونه تا بشه کم هی
تابشه بخت بد تو خونه
وجودته یجورایی حافظه همه

میگن خدا داد یه فرشته
به هر بنده ای ثابت شه بهش
بهشت وجود داره واسه شکر
نعمتش واجبه سجده
واجده عشق احساساتش
ذاتشه که میکنه هی باهات سازش
ناکوکم باشی میرقصه به سازات
نمیبره واست سره فکرا خوابش
شمارو نمیدونم اما من
مامان صداش میکنم امان از
اون روزی که این امانت
قلبش بشکنه با رفتارم
هر کارم کنم جبران نمیشه
هرچند چون نیست وجدانش تیره
خیرمو میخواد که مدام ببینه
نفرینش دلی نی دعاش بگیره

گره کور خوردم مامان
غافلم از خدا که قفلن کارام
کلیدش پیش توعه لطفا باهاش
حرف بزن بشن این معضلا لال
خداروشکر که سایه امنت
هنوز رو سرمونه تا بشه کم هی
تابشه بخت بد تو خونه
وجودته یجورایی حافظه همه

مامان الهی دورت بگردم
فقط به تو قرصه دلم من
نبینم بخوری غصه یه لحظم
خودت گفتی مرد شده پسرم
بخند پس هرچی شد به خودم بگو
همیشه قول میدم که کنم بهش گوش
هر کسی ام رو روانت رژه رفت
ارتششو بهم بسپرتش زود
زورمو میزنم بشم بهترین
حتی چشماتم بشنوه تعریف
از این پسر یه سره
سرد نمیشم تا به توعه دلم دلگرمیش
میشه واقعا یه روز برسه
برسم به جایی که بدون فکر
بخرم برات پنت تو فرشته
ببینم باباام برونه بنز