Samy Dot - Naghs
00
Copied!
{متن آهنگ "نقص" از سمی دات}
{مقدمه : سمی دات}
به نام نقطه که همیشه اخره
منظورم اخر خطه
{بخش اول : سمی دات}
بازم صبر میکنمو بازم صبر میکنم اصلا هرچی که بخاد بشنورو باز رپ میکنم
با اینکه چشام بستنو دارم از تب میبرم ولی تو ادامش مغزمو حل میکنم
وقتی بدون شب نمیشه روزو سر بکنم بجاش چشامو با نور ماه رنگ بکنمو
صدای برفو توی گوشام خفه کنمو فقط برمو به نوت گوشیم حمله کنم
چند روزی بودش که همشو من اشک میریختم سر مغزی که همش توشو الکل میریختم
همش فکر گوله های اشکم رو سیگار خیسم وقتی مهم نبود دونستن اینکه دیگه نیستم
فکر وقتی که من میدیدم داری میشی سوژه و من زل میزدم فقط به قرمزیه گوشت
فکر و ذکر من قفلی روی چشای تو بوده چون که همیشه چشای تو برام رنگه نوره
{همخوان : سمی دات}
امشبو خاستم برات دوباره با شعرم یه ساز بزنم ولی تو نیستیو روی بیتم داد میزنم
حتا رو عکس چشاش من یه افکت دارک میزنمو کل شعرو بجاش یدونه دات میزنم
گذشته ها دارن روی روزام رد میزنن دنبال راه میگردم من واسه ی گریختنم وقتی میبینه بدون من این مشکلاش ریز ترن این نقصو نمیخاد تو وجود سیل زدش
{بخش دوم : سمی دات}
بعد انجام تو هستش تو ذهنم فشار بمب مثل رسیدن به یه راه واسه باخت وسط بردن تو
باتو قلبم میزد سرعت تند حتی وقتی بودش اعصابم گم
اصلا بگردو بکن تو هرچی که دارم ولی این روزا رو با من تو سر کن
میخواید نگاه کنید باهم به سلول سردم زندان نیستش این میله هارو اون زد توی قلبم
حتا خوندنو اومد گذاشت اون توی مغزم خودش همیشه میگفت جز من از همه بِکَّن
مثل وقتی که دیدم اره شدی سوژه و من خوشحال بودم برات چونکه برای تو سوده قبلا دردامو میدیدی حتی از زیر گونه و تو حس میکردیش وقتی راهش توی رگو خونه
{همخوان : سمی دات}
امشبو خاستم برات دوباره با شعرم یه ساز بزنم ولی تو نیستیو روی بیتم داد میزنم
حتی رو عکس چشاش من یه افکت دارک میزنمو کل شعرو بجاش یدونه دات میزنم
گذشته ها دارن روی روزام رد میزنن دنبال راه میگردم من واسه ی گریختنم وقتی میبینم بدون اون این مشکلام ریز ترن این نقصو نمیخام تو وجود سیل زدم
{بخش پایانی : سمی دات}
تا حالا شده وقتی داری فیلم میبینی یا کتاب میخونی
اونقدر غرقش شی که برگردی و از عقب شروع کنی به خوندن
من بهش میگم سراشیبی سرعتت زیاد میشه و میری و میری و دور و برتو نمیبینی نمیفهمی مسیری که اومدی چشکلی بوده
و بر میگردی نگاه میکنی و میبینی بدون اینکه متوجه بشی چقدر دور شدی چقدر حرکت کردی سراشیبی زندگی ام همینه
چشماتو باز میکنی و میبینی داری دنبال کار میگردی
بزرگ شدی حتی پیر شدی داری مثل آدم بزرگا زندگی میکنی و تو این نقطه از زندگیت دیگه نمیتونی اونو ورق بزنی و برگردی از چند سال قبل دوباره زندگی کنی
{متن آهنگ "نقص" از سمی دات}
{مقدمه : سمی دات}
به نام نقطه که همیشه اخره
منظورم اخر خطه
{بخش اول : سمی دات}
بازم صبر میکنمو بازم صبر میکنم اصلا هرچی که بخاد بشنورو باز رپ میکنم
با اینکه چشام بستنو دارم از تب میبرم ولی تو ادامش مغزمو حل میکنم
وقتی بدون شب نمیشه روزو سر بکنم بجاش چشامو با نور ماه رنگ بکنمو
صدای برفو توی گوشام خفه کنمو فقط برمو به نوت گوشیم حمله کنم
چند روزی بودش که همشو من اشک میریختم سر مغزی که همش توشو الکل میریختم
همش فکر گوله های اشکم رو سیگار خیسم وقتی مهم نبود دونستن اینکه دیگه نیستم
فکر وقتی که من میدیدم داری میشی سوژه و من زل میزدم فقط به قرمزیه گوشت
فکر و ذکر من قفلی روی چشای تو بوده چون که همیشه چشای تو برام رنگه نوره
{همخوان : سمی دات}
امشبو خاستم برات دوباره با شعرم یه ساز بزنم ولی تو نیستیو روی بیتم داد میزنم
حتا رو عکس چشاش من یه افکت دارک میزنمو کل شعرو بجاش یدونه دات میزنم
گذشته ها دارن روی روزام رد میزنن دنبال راه میگردم من واسه ی گریختنم وقتی میبینه بدون من این مشکلاش ریز ترن این نقصو نمیخاد تو وجود سیل زدش
{بخش دوم : سمی دات}
بعد انجام تو هستش تو ذهنم فشار بمب مثل رسیدن به یه راه واسه باخت وسط بردن تو
باتو قلبم میزد سرعت تند حتی وقتی بودش اعصابم گم
اصلا بگردو بکن تو هرچی که دارم ولی این روزا رو با من تو سر کن
میخواید نگاه کنید باهم به سلول سردم زندان نیستش این میله هارو اون زد توی قلبم
حتا خوندنو اومد گذاشت اون توی مغزم خودش همیشه میگفت جز من از همه بِکَّن
مثل وقتی که دیدم اره شدی سوژه و من خوشحال بودم برات چونکه برای تو سوده قبلا دردامو میدیدی حتی از زیر گونه و تو حس میکردیش وقتی راهش توی رگو خونه
{همخوان : سمی دات}
امشبو خاستم برات دوباره با شعرم یه ساز بزنم ولی تو نیستیو روی بیتم داد میزنم
حتی رو عکس چشاش من یه افکت دارک میزنمو کل شعرو بجاش یدونه دات میزنم
گذشته ها دارن روی روزام رد میزنن دنبال راه میگردم من واسه ی گریختنم وقتی میبینم بدون اون این مشکلام ریز ترن این نقصو نمیخام تو وجود سیل زدم
{بخش پایانی : سمی دات}
تا حالا شده وقتی داری فیلم میبینی یا کتاب میخونی
اونقدر غرقش شی که برگردی و از عقب شروع کنی به خوندن
من بهش میگم سراشیبی سرعتت زیاد میشه و میری و میری و دور و برتو نمیبینی نمیفهمی مسیری که اومدی چشکلی بوده
و بر میگردی نگاه میکنی و میبینی بدون اینکه متوجه بشی چقدر دور شدی چقدر حرکت کردی سراشیبی زندگی ام همینه
چشماتو باز میکنی و میبینی داری دنبال کار میگردی
بزرگ شدی حتی پیر شدی داری مثل آدم بزرگا زندگی میکنی و تو این نقطه از زندگیت دیگه نمیتونی اونو ورق بزنی و برگردی از چند سال قبل دوباره زندگی کنی
